ادیبستان «تابناک»؛ شماره نوزدهم
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۴۰۷۲۶
غزلی از میرزاده عشقی
دلم ای دوست تو دانی که هوای تو کند
لب من خدمت خاک کف پای تو کند
رایگان مشکفروشی نکند هیچ کسی
ور کند هیچ کسی زلف دوتای تو کند
چه دعا کردی جانا؟ که چنین خوب شدی؟
تا چو تو چاکر تو، نیز دعای تو کند
دل من در قفس عشق، هوای تو کند
چشم من، آرزوی خدمت پای تو کند
بین درین شهر، کسی مشکفروشی نکند
گر کند شانه به زلفان دوتای تو کند
قدرت عشق ببین، ای بت شیرینگفتار!
شیخ در موقع تسبیح، دعای تو کند
دوش با ساغر می درد دل خود گفتم
گفت وصلش به جهان، نیز دوای تو کند
گفتمش خرمن هستی من، آتش بگرفت
گفت تن ده به بلا، چون که خدای تو کند
گفتمش صبر چه حاصل؟ که رفیقان بروند
گفت اینست، ولی کار وفای تو کند
گفتمش گریه عاشق، نکند هیچ اثر
گفت لیکن سخن عشق دعای تو کند
«چه دعا کردی جانا که چنین خوب شدی؟»
دل عشقی چه کند؟ گر که هوای تو کند
حکایت
یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همیگردید و نظر میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بس نامور به زیر زمین دفن کردهاند
کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند
وآن پیر لاشه را که سپردند زیر گل
خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند
زندهست نام فرّخ نوشیروان به خیر
گر چه بسی گذشت که نوشیروان نماند
خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر
زآن پیشتر که بانگ بر آید: فلان نماند
چکامه
بیشترین عقیده بر این استوار است که به قصیده،چکامه هم می گویند که بین ۲۰ تا ۱۷۰ بیت است. چکامه یا قصیده چنین است که مصراع اول با مصراع های زوج هم قافیه است. فرق چکامه با غزل در تعداد ابیات و موضوع است. قصیده، بیشتر در مدح، طبیعت، ثنا و رثاست. پس هرگاه نام چکامه را شنیدیم، همان قصیده است.
میرزاده عشقی
سیدمحمدرضا کردستانی با تخلص میرزاده عشقی در سال ۱۲۷۳ خورشیدی در همدان به دنیا آمد. وی شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی دوره مشروطیّت و مدیر نشریه قرن بیستم بود. وی از جمله مهمترین شاعران عصر مشروطه به شمار میرود که در آگاهی مردم نقش بسزایی داشته است. او را خالق اولین اپرای ایرانی میدانند.
عشقی شاعری اجتماعی است، در دیوان او شعری پیدا نمیکنیم که از خطوط غیرقابل عبور نگذشته باشد. میتوان گفت چیزی که از لحاظ معناشناسی در شعر عشقی مورد نظر است و بیش از همه خودنمایی میکند، انعکاس وقایع جهان در شعر اوست.
شعر او بیشتر حالت گفت وگو دارد تـا روایـی و بیشتر خطابی است. انـدیشه در شعر عشقی حجم بسیار زیادی را به خود اختصاص میدهد و موادی که سازنده شعر هستند از زندگی روزمره شاعر گـرفته شدهاند. او شاعری واقع گرا،رمانتیک و معترض به حاکمیت دوره ی خود بود.در نهایت به جهت همین آگاهی بخشی و اعتراض به دستگاه حاکم زمانه ی خویش،در زمان نخست وزیری رضا شاه،به دستور رییس اداره تامینات، در سال ۱۳۰۳ خورشیدی ترور شد.
حکایت
روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای گریوهاي سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس کاروان همیآمد و گفت: چه خُسبی که نه جای خفتن است؟ گفتم: چون رَوَم که نه پای رفتن است. گفت: این نشنیدی که صاحب دلان گفتهاند رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن.
ای که مشتاق منزلی، مشتاب
پند من کار بند و صبر آموز
اسب تازی دو تک رود به شتاب
واشتر آهسته میرود شب و روز
****
وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همیگفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت: زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی دراین روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن
غزلی از حسین جنتی
دوستانت را شمردم، دشمنانت بیشتر!
شاعر از فکرت حذر کن، از زبانت بیشتر!
لقمه معنی چنان بردار تا وقت سخن،
از حدود عقل نگشاید ، دهانت بیشتر!
گر نفهمی معنی زنهار یاران ، دور نیست،
پوستت می فهمد این را، استخوانت بیشتر!
سنگ می اندازی و بازی نه این است ای رفیق
چون که بار شیشه داری در دکانت بیشتر!
من نمی گویم رهاکن! من نمی گویم نگو!
فکر شعرت باش، اما فکر نانت بیشتر!
جان نکردی چاشنی، تیرت همینجا اوفتاد!
جز همین حد را نمی داند کمانت بیشتر
حال می باید به پاهایت بیاموزی که نیست،
از گلیم پاره ای طول جهانت بیشتر!
آرايه التزام (اعنات):
اعنات یعنی خود را به زحمت انداختن. التزام كه آن را« لُزُوم مٰا لاٰ يَلْزَم» نيز نامند، آن است كه براى پيش از حرف روىّ، آوردن حرف يا حروفى را ملتزم شوند كه در اصل لزومى نداشته باشد. مانند الف و ياء در
قوافى غزل زير:
هر نكتهاى كه گفتم، در وصف آن شمايل
هر كاو شنيد گفتا، للّه درّ قايل
تحصيل عشق و رندى، آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم، در كسب اين فضايل
گفتم كه كى ببخشى، بر جان ناتوانم
گفت آن زمان كه نبود، جان در ميانه حايل
در واقع شاعر میتوانست بجای کلمات شمایل و قبایل و مسایل و....از کامل یا قابل یا ساحل استفاده کند و قافیه هم درست بود. اما خود را به زحمت انداخته و قافیه را طوری انتخاب کرده که «یِل» در پایان کلمه باشد و برای زیبایی بیشتر بکار رفته است.
منبع: تابناک
کلیدواژه: سامانه سماح پیاده روی اربعین اربعین محمد رستمی صفا ابراهیم گلستان ادیبستان ادبیات شعر میرزاده عشقی سامانه سماح پیاده روی اربعین اربعین محمد رستمی صفا ابراهیم گلستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۴۰۷۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای 20 سالگی درگذشت گل آقا
به گزارش صدای ایران از ایسنا، روزنامه خراسان به مناسبت ۱۱ اردیبهشت سالروز درگذشت زندهیاد کیومرث صابری فومنی ضمن بازخوانی جریان سازیهای کم نظیر او، با محمد حسن یادگاری، سازنده مستند «روزگارگل آقایی» گفتگویی کرده که در ادامه میخوانید: دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، مخاطبان «گلآقا» هفته به هفته برای خریدن شماره جدید هفتهنامه انتظار میکشیدند؛ یک انتظار شیرین و شاد برای خواندنِ طنزهایی که به مسائل و مشکلات جامعه کنایه میزد و برای دقایقی آنها را میخنداند.
امروز، ۱۱ اردیبهشتماه، بیستمین سالروز درگذشت زندهیاد کیومرث صابری فومنی، همان «گلآقا»ی آشناست؛ مردی که تأثیری انکارنشدنی بر جریان طنز و طنزپردازی پس از انقلاب داشت.
«گلآقا» در سالهایی که تصویرسازی و کاریکاتور خیلی رواج نداشت، در هر شماره کاریکاتور یکی از مسئولان را روی جلد میبرد. این یک نوع خطشکنی بود که بعدها دیگر نشریات هم در همین مسیر حرکت کردند. «گلآقا» با شناختی که از جامعه داشت بدون اینکه حریمشکنی کند، در چهارچوب حرکت و نقد میکرد. از این رو مخاطبان این نشریه طیف گستردهای داشتند و محتوای آن مطالب عامپسند و نخبهپسند را دربر میگرفت. «گلآقا» در شناسایی نیروهای جوان هم نقش زیادی داشت. این نیروها بعدها وارد فضای رسمی طنز و رسانه شدند.
آخرین شماره هفتهنامه گلآقا» در دوازدهمین سال انتشارش در دوم آبان ۱۳۸۱ منتشر شد. زندهیاد صابری فومنی در سال ۱۳۷۰ پس از انتشار اولین شمارههای هفتهنامه «گلآقا»، تعدادی از آنها را برای رهبر انقلاب فرستاد تا نظر ایشان را که زمانی با یکدیگر همکار بودند، جویا شود. رهبر انقلاب هم در پیامی به تاریخ ۲۷ تیر ماه ۱۳۷۰ برای گلآقا نوشتند: «ادعا نمیکنم که کار شما کامل و بیعیب است؛ اما با ملاحظه اجمالی شمارههای «گلآقا»، امید هرچه بهتر شدن و کاملتر شدن آن را دارم.
طنز صادق و دلسوزانه باید همه نقاط معیوب، بهخصوص آنها را که کمتر به چشم میآیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند. امروز جامعه و نظام انقلابی ما با دشمنانی روبهروست که همه ابزارهای محسوس و نامحسوس را برای ضربه زدن و جریحهدار کردن مردم و نظام و انقلاب به کار میبرند. برای آگاه کردن ذهن مردم از خدعه دشمن، چه وسیلهای از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کاریتر؟ انشاءالله شما و همکارانتان موفق باشید».
اردیبهشت ماه دو سال پیش مستندی از شبکه مستند سیما به نام «روزگار گلآقایی» ساخته محمدحسن یادگاری پخش شد؛ مستندی که پس از آن چندبار دیگر هم بازپخش شد. «روزگار گلآقایی» پرترهای از یک شخصیت محبوب و تأثیرگذار است که مردم هنوز هم طنزها و کاریکاتورهای خاطرهانگیز نشریهاش را به یاد دارند.
در ادامه گفتوگوی ما را با محمدحسن یادگاری، کارگردان این مستند میخوانید.
لطفا درباره این که چه اتفاقی باعث شد به سراغ ساخت مستند «گلآقایی» بروید توضیح دهید؟در دوران کودکی مخاطب پر و پاقرص «بچهها گلآقا» بودم و همین موضوع باعث شد به سراغ ساخت این مستند بروم. یکی دونفر از استادان من در حوزه ارتباطات که با مرحوم صابری آشنایی داشتند، به من کمک کردند تا با گروهی از کاریکاتوریستها و نویسندههای قدیمی طنز ارتباط پیدا کنیم. بعد از آن با آقای ناصر فیض دراین باره مشورت کردم و ایشان که شبکه همکاران «گلآقا» را میشناختند و با استاد صابری مراوده داشتند، به ما کمک کردند. بهتدریج با تعداد زیادی از دوستان و همکاران ایشان آشنا شدیم و حمایتی که افراد از ما میکردند، باعث میشد نفرات بعدی هم به جمع ما اضافه شوند. در نهایت با حدود ۲۵نفر از یاران «گلآقا» گفتگو کردیم که نامشان هم در فیلم هست.
در خلال گفتگوها و دیدارهایتان با این افراد، نکتهای بود که شما را تحت تأثیر قرار بدهد؟درزمان ساخت این مستند و با شنیدن گفتگوها لحظه به لحظه بیشتر شیفته شخصیت آقای صابری فومنی شدم. استاد صابری دانش و تجربه زیادی داشتند و توانایی تعامل با همه جناحها و سلیقهها را داشتند؛ چیزی که امروز کم داریم؛ یعنی افراد بابینشی که بتوانند با چنین دید وسیعی با همه در ارتباط باشند و همه را به تعامل وادار کنند، این شخصیتها خیلی کم هستند. این ویژگی آقای صابری بود و ما سعی کردیم در مستند هم این ویژگی را برجسته کنیم. از آن طرف وقتی فیلم پخش شد همه جناحها و گروههای سیاسی به آن واکنش مثبت نشان دادند و این برای ما اتقاق خوبی بود.
جالبترین بازخورد چه بود؟
روز اکران فیلم، هم هادی حیدری، کاریکاتوریست اصلاحطلب آمده بود و هم دکتر حدادعادل. هر دو هم راضی از سالن بیرون آمدند.
پژوهش فیلم حدود دو سه ماه و فیلمبرداری و تدوین هم تقریباً ۵، ۶ماه زمان برد؛ یعنی یک فرآیند ۸، ۹ماهه شد. ما ساخت مستند را در سال ۱۳۹۹ شروع کردیم که سال ۱۴۰۰ به پایان رسید و اردیبهشت ۱۴۰۱ به پخش رسید.